شعر در مورد آدینه
شعر در مورد آدینه ,شعر در مورد روز آدینه,شعر درباره آدینه,شعری در مورد آدینه,شعر در مورد صبح آدینه,شعر نو درمورد آدینه,شعری درباره آدینه,شعر زیبا درمورد صبح آدینه,شعر آدینه,شعر آدینه روز,شعر آدینه و انتظار,شعر آدینه,شعر صبح آدینه,شعر علیرضا آدینه,شعر درباره آدینه,شعر عصر آدینه,شعر در مورد آدینه,شعر نو آدینه بخیر,شعر در مورد روز آدینه,صبح آدینه شعر,شعر برای صبح آدینه,شعر در مورد صبح آدینه,شعر زیبا درمورد صبح آدینه,شعرهای علیرضا آدینه,اشعار علیرضا آدینه,شعری درباره آدینه,شعری در مورد آدینه,شعر نو درمورد آدینه
در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد آدینه برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید
آدینه بود صاعقه مرگ او بلی
طوفان نوح نیز هم آدینه بوده بود
شعر در مورد آدینه
تو آدینه بوی او وقت خطبه
نه ز آدینه جدا چون روز شنبد
شعر در مورد روز آدینه
هر روز فقیران را هم عید و هم آدینه
نی عید کهن گشته آدینه دیگینه
شعر درباره آدینه
شب آدینه و ایام روزه است
گرانجانی که هشیارست امروز
شعری در مورد آدینه
بود مجنونی بدست آئینه
چون بکردی جمله هر آدینه
شعر در مورد صبح آدینه
آدینه مزاج زهره دارد
چون آمد لهو و شادی آرد
شعر نو درمورد آدینه
از بهر چنین جمعیت جان
هر روز بود آدینه من
شعری درباره آدینه
حج ما آدینه و ما غرق طوفان کرم
خود به عهد نوح هم آدینه طوفان دیده اند
شعر زیبا درمورد صبح آدینه
آنچنان بر کارها پیچیده ام
فرصت آدینه را کم دیده ام
شعر آدینه
می مغانه به رسم قلندر آر و ببین
که ماه روزه و وقت نماز آدینه ست
شعر آدینه روز
پیش آن محراب ابرو جان خلقی در دعا
همچو انبوه گدا در مسجد آدینه بود
شعر آدینه و انتظار
ادب کوشید در ضبط خود و تعطیل شد نامش
بروز وصل ما ماند شب آدینه مینا
شعر آدینه
حیف است کشد فرصت دردسر مخموری
در هفته میخواران آدینه نمیباشد
شعر صبح آدینه
(بیدل) بسعد و نحس جهان نیست کار ما
طفلان دلی بشنبه و آدینه بسته اند
شعر علیرضا آدینه
زاهد بنظر میکند از دور سیاهی
این صبح قیامت شب آدینه نباشد
شعر درباره آدینه
هر کجا دیدیم صحبتهای گرم زاهدان
چون نگاح دختر رز در شب آدینه بود
شعر عصر آدینه
طفل اشکم سر خط آزادیم بیطاقتی است
فارغ از خوف و رجای شنبه و آدینه ام
شعر در مورد آدینه
انتظار فرصت از مخمور شوقت برده اند
جام تا در گردش آمد شنبه است آدینه ام
شعر نو آدینه بخیر
سادس ماه ربیع الاخر اندر نیمروز
روز آدینه به حکم کردگار ذوالمنن
شعر در مورد روز آدینه
تا نشنوی ز مسجد آدینه بانگ صبح
یا از در سرای اتابک غریو کوس
صبح آدینه شعر
من سوی تو شنبه و تو نزد من
چون سوی کودک شب آدینه ای
شعر برای صبح آدینه
روزگار عیش را دود سپندی لازم است
شد شب آدینه نیل چشم زخم ایام را
شعر در مورد صبح آدینه
گر می روشن کند از مشرق مینا طلوع
صبح شنبه می توان کردن شب آدینه را
شعر زیبا درمورد صبح آدینه
زنگ از آیینه تاریک صیقل می برد
مگذران بی باده روشن شب آدینه را
شعرهای علیرضا آدینه
عینک بینایی ما دوربین افتاده است
فیض شنبه از شب آدینه می یابیم ما
اشعار علیرضا آدینه
(صبح شنبه به نظر جلوه کند مستان را
از فروغ می گلگون شب آدینه ما)
شعری درباره آدینه
روز تعطیل به عرفانکده مشرب نیست
صبح شنبه خجل است از شب آدینه ما
شعری در مورد آدینه
تا ز مستی جهالت به خمار افتادیم
به کدورت گذرد شنبه و آدینه ما
شعر نو درمورد آدینه
در پریخانه ما جغد هما می گردد
صبح شنبه خجل است از شب آدینه ما
شعر در مورد آدینه
یکی است شنبه و آدینه پیش مشرب من
گره به رشته لیل و نهار نیست مرا
شعر در مورد روز آدینه
نیست در هفته ارباب توقع تعطیل
صبح شنبه شب آدینه درویشان است
شعر درباره آدینه
صبح آدینه و طفلان همه یک جا جمعند
بر جنون می زنم امروز که بازاری هست
شعری در مورد آدینه
سی شب چراغ میکده روشن بود ز می
مسجد ز شمع در شب آدینه روشن است
شعر در مورد صبح آدینه
صبح جزا که شنبه خلق جهان بود
از طفل مشربی شب آدینه من است
شعر نو درمورد آدینه
یکرنگ بود سال و مه کوی خرابات
اینجا شب آدینه و روز رمضان نیست
شعری درباره آدینه
شنبه و آدینه را با هم که خواهد صلح داد؟
می علاج خصمی ایام نتوانست کرد
شعر زیبا درمورد صبح آدینه
خمار باده مهر دوستان را کینه می سازد
کدورت صبح شنبه را شب آدینه می سازد
شعر آدینه
زفکر صبح شنبه طفل در آدینه می لرزد
که از اندیشه انجام غافل می تواند شد؟
شعر آدینه روز
زچشم بد نگه دارد سیاهی آب حیوان را
جمال هفته را نیل شب آدینه می باید
شعر آدینه و انتظار
شمع را شوق تماشای تو در بزم شراب
شب آدینه ز محراب برون می آرد
شعر آدینه
در جوانی ز می ناب گذشتن ستم است
شنبه خود شب آدینه نمی باید کرد
شعر صبح آدینه
هر که در مذهب ما غیرت مشرب دارد
شب آدینه به میخانه چراغ افروزد
شعر علیرضا آدینه
هست تا مجلس می روشنی آنجا فرش است
شب آدینه مگر شمع به محراب رسد
شعر درباره آدینه
از هوای شب آدینه مجو صافدلی درد
می در قدح آخر مینا باشد
شعر عصر آدینه
از نظر دورکی آن خط بناگوش شود؟
طفل را چون شب آدینه فراموش شود؟
شعر در مورد آدینه
فغان که آینه صاف صبح شنبه من
ز سایه شب آدینه زنگ می گیرد
شعر نو آدینه بخیر
اگر نه روشنی عالم از می است، چرا
چراغ در شب آدینه بیشتر سوزد؟
شعر در مورد روز آدینه
ذوق شب وصال تو ای مایه نشاط
از یاد کودکان شب آدینه می برد
صبح آدینه شعر
از من علاج خصمی ایام یادگیر
یک شیشه می سر شب آدینه می خورد
شعر برای صبح آدینه
کی یاد زلفش از دل بی کینه می رود
از یاد طفل کی شب آدینه می رود
شعر در مورد صبح آدینه
هر چند بر رخش در دل باز می کنند
زاهد همان به مسجد آدینه می رود
شعر زیبا درمورد صبح آدینه
حکم است که کار شب آدینه بسازند
کار خرد از باده دیرینه بسازند
شعرهای علیرضا آدینه
چراغ مسجد ازتاریکی میخانه افروزد
شب آدینه باشد گوشه محراب روشنتر
اشعار علیرضا آدینه
بی باده گلرنگ ،بود در نظرمن
هر ابرسیاهی شب آدینه دیگر
شعری درباره آدینه
شب آدینه و ایام روزه است
گرانجانی که هشیارست امروز
شعری در مورد آدینه
نباشد هرکه راامروز در خاطر غم فردا
شب آدینه اطفال باشد جمله ایامش
شعر نو درمورد آدینه
چاره نبود حسن کامل را ز نیل چشم زخم
از شب آدینه باشد نیل ایام نشاط
شعر در مورد آدینه
در وصف خط او نرسد پای کلک من
چون پای کودکان شب آدینه بر زمین
شعر در مورد روز آدینه
در گلشن وحدت گل رعنا نتوان یافت
یکرنگ بود شنبه و آدینه مستان
شعر درباره آدینه
حسنی که ز خط بر سر انصاف نیاید
بی فیض بود چون شب آدینه مستان
شعری در مورد آدینه
در ظرف زمان شوکت حسن تو نگنجد
نوروزی و از شنبه و آدینه جدایی
شعر در مورد صبح آدینه
صبح وصل است و مرا حال چنین می گذرد
شب آدینه مستان به ازین می گذرد
شعر نو درمورد آدینه
در مشرب ما جوهریان گهر وقت
غیر از شب آدینه می ناب حرام است
شعری درباره آدینه
من که بودم رونق کوی خرابات، این زمان
آفتاب شنبه و ابر شب آدینه ام
شعر زیبا درمورد صبح آدینه
زهاد شکستند اگر شیشه ما را
ما نیز طلسم شب آدینه شکستیم
شعر آدینه
خانه تن را بساز باغچه و گلشنی
گوشه دل را بساز مسجد آدینه ای
شعر آدینه روز
من قبله جانهاام، من کعبه دلهاام
من مسجد آن عرشم، نی مسجد آدینه
شعر آدینه و انتظار
روزی که ترا ببینم آدینه ماست
هر روز به دولتت به از دینه ماست
شعر آدینه
او بر دوشنبه و تو بر آدینه
تو لیل قدر داری و او یلدا
شعر صبح آدینه
به هجر و وصل، مرا تاب آرمیدن نیست
یکی است شنبه و آدینه ای که من دارم